مجلس دعوی. جایی که دعوی را در آنجا مطرح کنند. به اصطلاح امروز، محکمه. دادگاه. مجلس داوری: ز دعوی گاه خسرو با دلی خوش روان شد کوهکن چون کوه آتش. نظامی. که هر یک بود در میدان همائی به دعوی گاه نخجیر اژدهائی. نظامی. و رجوع به دعوی گه شود
مجلس دعوی. جایی که دعوی را در آنجا مطرح کنند. به اصطلاح امروز، محکمه. دادگاه. مجلس داوری: ز دعوی گاه خسرو با دلی خوش روان شد کوهکن چون کوه آتش. نظامی. که هر یک بود در میدان همائی به دعوی گاه نخجیر اژدهائی. نظامی. و رجوع به دعوی گه شود
محکمه. داورگاه. داوری گه. داورگه. دارالعداله، مجازاً جنگ جای. آنجا که از مردان و از مردی آنان حکومت کنند: سکندر در آن داوری گاه سخت پی افشرد مانند بیخ درخت. نظامی. در آن داوری گاه چون تیغ تیز که هم رست خیزست و هم رستخیز. نظامی
محکمه. داورگاه. داوری گه. داورگه. دارالعداله، مجازاً جنگ جای. آنجا که از مردان و از مردی آنان حکومت کنند: سکندر در آن داوری گاه سخت پی افشرد مانند بیخ درخت. نظامی. در آن داوری گاه چون تیغ تیز که هم رست خیزست و هم رستخیز. نظامی
دعوی دارنده. آنکه ادعایی دارد. ادعا کننده. (ناظم الاطباء). مدعی. (فرهنگ فارسی معین). داعیه دار. (یادداشت مرحوم دهخدا) : وگر جوابش گویند شاد باشم سخت کسی که باشد برهان نمای و دعوی دار. (از جامع الحکمتین ص 311). کجا جمشید و کو هوشنگ و فغفور کجا شاهان دعوی دار و مغرور. (منسوب به ناصرخسرو). زهی طغیان حسنت بر شکست کار من باعث ظهورت بر زوال عقل دعوی دار من باعث. محتشم کاشانی (از آنندراج). ، نزاع کننده. پرخاشجوی، دادخواه. متظلم. (فرهنگ فارسی معین)
دعوی دارنده. آنکه ادعایی دارد. ادعا کننده. (ناظم الاطباء). مدعی. (فرهنگ فارسی معین). داعیه دار. (یادداشت مرحوم دهخدا) : وگر جوابش گویند شاد باشم سخت کسی که باشد برهان نمای و دعوی دار. (از جامع الحکمتین ص 311). کجا جمشید و کو هوشنگ و فغفور کجا شاهان دعوی دار و مغرور. (منسوب به ناصرخسرو). زهی طغیان حسنت بر شکست کار من باعث ظهورت بر زوال عقل دعوی دار من باعث. محتشم کاشانی (از آنندراج). ، نزاع کننده. پرخاشجوی، دادخواه. متظلم. (فرهنگ فارسی معین)
اولین شعبه از شعب بیست و چهار گانه موسیقی است و آن از اسامی دساتین است که پارسیان نهاده اند) اسم جنس مفرد اعظم که از نغمات اصیل اصفهان است (مجمع الادوار ج 2 ص 25) دو جهان دنیا و آخرت
اولین شعبه از شعب بیست و چهار گانه موسیقی است و آن از اسامی دساتین است که پارسیان نهاده اند) اسم جنس مفرد اعظم که از نغمات اصیل اصفهان است (مجمع الادوار ج 2 ص 25) دو جهان دنیا و آخرت